06:11 - May 14, 2025
  • googleplus
  • telegram
  • instagram
  • aparat

بدرقه نور تا سرزمین خورشید

اختصاصی / کیمیای شمال – دهه کرامت امسال خاص ، ماندگار ، رویایی و بی نظیر بود.

جشن های دهه کرامت که از میلاد با سعادت حضرت معصومه (س) آغاز و تا میلاد نورانی ثامن‌الحجج علی بن موسی الرضا(ع) ادامه داشت ، لحظه های را برایمان رقم زد که تا همیشه در جان و دلمان ماندگار خواهد بود.

کاروان زیر سایه خورشید که ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ به شهر باران های نقره ای آمده بودند و با پرچم متبرک آستان مقدس آقا علی بن موسی الرضا (ع) همه جای استان گیلان را معطر به عطر حرم کرده بودند عصر امروز شنبه ۲۰ اردیبهشت ماه با بدرقه علی محجوب رئیس سازمان فرهنگی ورزشی و اجتماعی شهرداری رشت، اسحاق معبود مژدهی مدیر کانون جوانان رضوی در گیلان و جمعی از خبرنگاران راهی سرزمین خورشید «مشهد الرضا» شدند.

خادمین حامل پرچم متبرک بارگاه نورانی ضامن آهو با دلی سرشار از عشق و ارادت به امام مهربانی ها در این دهه مبارک شهر به شهر و روستا به روستای گیلان عزیزمان را معطر به عطر حرم و امام رضایی کردند.

چه توفیقی بالاتر از اینکه امام مهربانی ها آقا امام رضا جان امسال با نگاه ویژه اش مرا به استقبال و بدرقه کاروان نور کشاند.

سالهاست که در دهه کرامت به استقبال کاروان زیر سایه خورشید تا بارگاه نورانی خواهر امام (س) میرفتم اما امسال توفیقی ورای تصور برایم رقم خورد.

حضرت عشق ، آقا امام هشتم (ع) از همان نشست خبری برای استقبال از خادمین بارگاه نورانیش نام مرا در زمره خادمین رسانه ای حک کرده بود و من بی خبر از همه جا توفیق دیدار دوباره و دوباره پرچم نورانیش را پیدا کردم.

و هدیه آخر در فرودگاه سردار جنگل رشت ….

یکی از خادمین بارگاه ملکوتی آقاجان امام رضا ( ع ) ناگهان به سمتم آمد و پلاکی را که در دستش بود به من هدیه داد ، وقتی بازش کردم دیدم بر رویش «همه خادم الرضاییم» حک شده بود و چه هدیه ای ارزشمند تر از این بود.

همیشه دوست داشتم برای لحظه ای هم که شده خادم الرضا باشم اما امام رئوف خیلی زودتر مرا مورد لطف و محبت و نگاه نورانیش قرار داد و چه توفیقی بالاتر از این که همه خادم الرضا باشیم.

لحظه های آخر حضور خادمین امام رضا (ع) به همین جا ختم نشد ؛ ناگهان بانویی با ویلچر به سمتشان آمد و در همان لحظه های آخر حضور در شهر باران ، با پرچم نورانی آستان قدس رضوی به سمتش رفتند و فقط اشک بود که از چشمانش جاری بود.

نمیدانم در دل چه چیزی به امام مهربانی ها گفت اما سبکبال گویی به حاجت دلش رسیده بود و ما ماندیم و یک دنیا لحظه های نابی که با چشمانمان پرچم نور را تا سرزمین خورشید بدرقه کردیم اما گویی خودمان زائر حرم شده بودیم.

 

خبرنگار و عکاس: معصومه رفعتی خراط

 

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *